ابا عبدالله شتابان خود را به برادر رساند. خون و اشک از چشمان اباالفضل العباس جاری بود. بیم مرگ نداشت، بی تاب درد نبود؛ شرمنده لب عطشان حسین بود. ماه بنی هاشم در پیش چشمان برادر خاموش شد.
ابا عبدالله شتابان خود را به برادر رساند. خون و اشک از چشمان اباالفضل العباس جاری بود. بیم مرگ نداشت، بی تاب درد نبود؛ شرمنده لب عطشان حسین بود. ماه بنی هاشم در پیش چشمان برادر خاموش شد.