استعلام کتاب : 09366608999

ماجرای ابوخالد خرمافروش و روایت زندگی یاران اباعبدالله(ع)

بازدید: 106 بازدید

ابوخالدِ خرمافروش خبر داد و گفت:با میثم بودم در فرات، روزِ جمعه،او در کشتی زیبا نشسته بود.بیرون آمد و به باد نگریست و گفت «کشتی را استوار بندید که بادی سخت می‌وزد!»و در این ساعت معاویه بمرد.

دسته بندی اخبار شعر و ادب اخبار فرهنگی
اشتراک گذاری
نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.